لوييس هنري ساليوان «پدر معماري مدرن» از پایه گذاران مکتب شیکاگو ومعماری مدرن درآمریکا بود وی اعتقاد بسیار زیادی به فرم های طبیعی و سبک ارگانیک داشت.
سالیوان به روشی معتقد بود که مشابه پروسه به وجود آوردن در طبیعت بود.
او برای اولین بار اصطلاح فرم تابع عملکرد را بیان نمود. یعنی سالیوان فرم تابع عملکرد را در پروسه رشد و حرکت طبیعی می دید فرم تابع عملکرد
به گفته خود او ، جمله معروفش " فرم تابع عملکرد است " را بعد از مطالعه طبیعت نتیجه گرفته است
شیکاگو در سال 1830 م . به صورت یک شهر بوجود آمد . مبانی تئوریک معماری مدرن در شهر شیکاگو آمریکا بوجود آمد . در اواخر قرن 19 . م مرکز خط راه آهن و ارتباط بین شرق و غرب آمریکا بود .
در سال 1885 م . فعالیت شدید اقتصادی و به تبع آن اجرا ساختمان های تجاری و اداری شروع شد .
در ابتدا شیکاگو دارای معماری سنتی با مصالح عمدتاً چوبی بود
تا اینکه در سال 1871 آتش سوزی بزرگی در آن رخ داد و مرکز شهر کاملاً تخریب شد.
بعد از آتش سوزی شهر در سال 1871 م شهر به سرعت بازسازی شد قیمت زمین افزایش یافت رشد اقتصادی سریع
و همین موضوع باعث رونق شهر ، بالا رفتن جمعیت و رشد اقتصادی سریع شد و همین عوامل باعث شد قیمت زمین افزایش یابد
و بیشترین استفاده از زمین هر ساختمان به امری ضروری تبدیل شد. فایل پاورپوینت مکتب شیکاگو
که نسبتا این مسئله بیشتر در ناحیه کوچک مرکزی یا ناحیه تجاری شهر بود
در دهه ي هشتم قرن نوزدهم امر ساختمان در شيكاگو ناگهان رونق و رواج تازه گرفت
و آسمان خراش هايي به ارتفاع دوازه، چهارده، شانزده و بيست و سه طبقه ساخته شدند
كه بر خلاف آسمان خراش هاي ديگر آمريكا در شهر پراكنده نبودند. بلكه در مسافتي كوتاه از يكديگر قرار داشتند.
هر يك از اين آسمان خراش ها شكل و نام خود را داشت و به صفاتي خاص ممتاز بود اما عدم شباهت آن ها جمع آشفته اي به وجود نمي آورد.
در فروشگاه ایرانیان شهرساز مطالب رشته های معماری، عمران، شهرسازی گذاشته است.
پاورپوینت آشنایی با مکتب سمبولیسم پاورپوینت آشنایی با مکتب سمبولیسم
نمادگرایی یا سمبولیسم یکی از مکاتب ادبی و هنری است. این مکتب در پایان سده نوزدهم به وجود آمد. شارل بودلر پیشگام این راه شد. در میان کسانی که از بودلر الهام گرفتند و با اثرهای خود زمینه را برای پیدایش نمادگرایی آماده ساختند پل ورلن، آرتور رمبو و استفان مالارمه از همه مشهورتر هستند. باید توجه داشت که هرکدام از آن ها سبک ویژهای داشتند. نمادگرایی پیش از آن که یک مکتب به حساب بیاید، یک مفهوم یا فلسفه است. بشر از ابتدای شکلگیری تمدنها و آغاز شاعری تمایل داشته حرفهایش را در قالب نمادها و نشانهها به زبان آورد و اشیای دور و برش را تجسم مفاهیمی عمیقتر از آنچه به چشم میآید، نشان دهد. همانطور که مصریان باستان گلهای اسیریس را نماد مرگ میدانستند، هندیان گل نیلوفر را نشانه تاج خداوند مینامیدند، بابلیها مار را نماد جاودانگی به حساب میآوردند و خورشید را نشانه بخشندگی و زندگی. اما به هرحال سمبولیسم یک مکتب فکری هم هست. در اواخر قرن نوزدهم شاعران فرانسوی که از زبان خشک نویسندگان واقعگرا به ستوه آمده بودند، مکتب نمادگرایی را بنیان نهادند. آنها عقیده داشتند: اثر هنری باید تا حد ممکن از بیان مستقیم مفاهیم فرار کند و به نمادها و نشانهها پناه آورد. نمادها و نشانهها، خواننده را در کشف راز و رمزهای اثر به تحرک درمیآورد و او را از قالب یک شاگرد حرف گوش کن بیرون میآورد. این مکتب در اواخر قرن نوزدهم به وجود آمد. شارل بودلر پایهگذار این مکتب بود. در میان کسانی که از بودلر الهام گرفتند و با آثار خود زمینه را برای پیدایش نمادگرایی آماده ساختند پل ورلن، آرتور رمبو و استفان مالارمه از همه مشهورتر هستند. باید توجه داشت که هرکدام از آنها سبک ویژهای داشتند.
در میان نویسندگان جوزف کنراد و جیمز جویس به دلیل نمادپردازی در آثارشان شهرت خاصی دارند. مثلاً جیمز جویس در کتاب «چهره مرد هنرمند در جوانی» پسرکی عینکی را به تصویر میکشد که مدام مطیع پدر و مادر و نظام کلیسایی و معلمان مدرسه اش است. او به خاطر عینکی که به چشم میزند با بچهها فوتبال بازی نمیکند. اما یک روز این عینک بهطور اتفاقی میشکند و پسرک با کمال تعجب متوجه میشود که بینایی اش هیچ نقصی ندارد و بدون عینک هم میتواند دنیای اطرافش را ببیند. منتقدان آثار جویس، عینک را نماد نگاه بسته و فیلتر شده یا همه باورهای کوری میدانند که چشم عقل ما را پوشاندهاند. معماری ، عمران ، شهرساز